مادرانه

خدا جون پارتی بازی کن

  سلام خدا جون  خوبی خوشی چه خبرا؟ خدا از دست من راضی هستی؟ واااااااااای فکر نکنم. خدا جون خیلی پیشت شرمنده ام اگه بنده خوبی برات نبودم تواین سال خدایا ازت میخوام این اخر سالی همه گناهامو ببخشی . خدا جون تو مهربونترینی میدونم که منو میبخشی و صدامو میشنوی   خدا جون منم خوبم فعلا که خیلی حالم خوبه میدونی چرااااااااااا؟ چون شنیدم  در بهشت و باز کردی و هی داری این نی نی های خوشگل و میندازی پایین بغل ماماناشون خدا جون میگماااااااااااااا  این وسط یه پارتی بازی کن منم ببین  یه دونه از اون خوشگلا و توپولو موپولاش و واسه منم بنداااااااز پایین باشه؟ ...
24 اسفند 1390

دلم شکست

 دلم شکست از حرفت خیلی وقته دلم شکسته ازت    از کارات   از بد قولیات   انگار دیگه جا نداره  دلم تنگ شده. اره دلم تنگ شده دلم گرفته از همه چی  و همه کس مخصوصا تو این جور مواقعس که ادم میفهمه هیچکس پدر و مادر ادم نمیشه هیچ محبتی از ته قلب نیست به جز محبت مادر و پدر هیچ عشقی عشق نیست جز عشق مادر و پدر به فرزندشون که مادر  هر روز زنگ بزنه نگرانت باشه حالت خوب شده ؟ اره . خدا روشکر  . . (دوستون  دارم از ته قلبم)   اون وقت تو پیشم باشی و ازم نپرسی و برات مهم نباشه و با حرفت دلم و بشکونی خیلی وقت دلم پر شده و دیگه جا ند...
16 اسفند 1390

کودک و خدا

کودکی که اماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی  چگونه میتوانم برای زندگی به انجا بروم؟................... خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته ام او از تو نگهداری خواهد کرد................. اما کودک هنوز اطمینان نداشت که میخواهد برود یا نه:- اما اینجا در بهشت من هیچ کاری جز  خندیدن و اواز خواندن  ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند................... خداوند لبخند زد:فرشته تو برایت اواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود..........
15 اسفند 1390

بدون عنوان

من از اون اسمون آبی میخوام من از اون شبهای مهتابی میخوام   دلم از خاطره های بد جداس من از اون وقتهای بی تابی میخوام من میخوام یه دسته گل به آب بدم  ارزوهامو به یه حباب بدم   سیبی از شاخه حسرت بچینم بندازم رو آسمون و تاب بدم گل ایون بهار دل من   یه بیابون لاله زار دل من مثل یک دسته گل اقاقیا دلم و باز میکنه بیا بیا   تو میری پشت علفها گم میشی من میمونم و گل اقاقیا گل ایون بهار دل من یه بیابون لاله زار دل من   امروز این اهنگ و گوش میدادم  دلم خواست بنویسمش اینجا اهنگ زیبایی   3 روز مونده تا موعد  .......   &n...
8 اسفند 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد